بررسی ساختار مثنوی (دفتر اول)

 
درآمد 
مثنوی نامدار مولانا جلال‌الدین را غالباً مجموعه‌ای تصادفی از حكایتها و اندیشه‌ها دانسته‌اند كه هیچ منطق خاصی بر ترتیب و توالی پاره‌های مختلف تعلیمی و روایی آن حاكم نیست. هر گونه نقد و نظر و خوانش و تفسیر راجع به چنین متنی نیز لاجرم به نقد و تفسیر این پاره های پراكنده تقلیل‌یافته‌است.برخورد شارحان و مثنوی‌پژوهان با مثنوی یادآور داستان مشهور «اختلاف كردن در چگونگی و شكل پیل» در مثنوی است. آنها بی توجه به پیكره‌بندی مثنوی ، یا به شرح هر بیت به طور جداگانه همچون همه‌ی شروح سنتی پرداخته و یا هر داستان را جدا و بی توجه به تقدم و تاخر آنها و پیوندشان به یكدیگر تفسیر‌كرده‌اند. با دست سودن در تاریكی ، آن یكی ناودانش خوانده و آن دیگری باد‌بزن و هر كسی از ظن خود یارش شده ؛ حال آن كه فیل مثنوی موجودی زنده با گوش و خرطوم و پا و غیره است كه هر عضو آن در جای خود و در پیوند با دیگر اعضا معنی حقیقی خود را بازمی‌یابد. 
 
در این مقاله با بررسی داستانهای دفتر اول مثنوی به روشی ساختار‌شناختی در پی اثبات آنیم كه مثنوی به رغم صورت ناهمگون و متكثرش ، همچون ملقمه‌ای از قصه‌ها و حكمتها و رمز‌ها و سوزها، داستانی یگانه است كه از آغاز تا انجام با منطقی دقیق حركت‌می‌كند و تكامل می‌یابد. هر داستان و هر كنشی باعث گسترش داستان و كنش پیش از خود می‌شود و این زنجیره چنان حساب شده كنار هم قرار گرفته است كه به عنوان مثال نمی‌توان جای دو داستان را با هم عوض كرد یا نمی‌توان با این كتاب تفألی و كشكولی برخورد كرد بلكه برای دریافت آن ، باید آن را از ابتدا خواند و این با همان بیت مشهور آغازمی‌شود كه شارحان تنها مربوط به داستان آغازین مثنوی یعنی عاشق شدن پادشاه بر كنیزكش دانسته‌اند حال آن كه این آغاز داستان بلند و یگانه ای است كه از فضاها و شخصیتها و گفتگوهای گوناگون می گذرد
 
 
کلمات کلیدی:

مثنوی

مولانا جلال‌الدین

شعر و ادبیات فارسی

 
 
فهرست مطالب
بررسی ساختار مثنوی (دفتر اول) 1
الف) درآمد 1
ب) پیشینه ی موضوع پژوهش 3
ج) ساختار گرایی و مثنوی 7
د) وضع چند اصطلاح در بررسی مثنوی 9
ه)هفت معبر مثنوی در دفتر اول 11
و) فرجام سخن 24
پانوشت ها 26