هدف از این تحقیق بررسی فرزند پروری با فرمت docx در قالب 58 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 

 

فهرست مطالب

موضع گیری نظری در خصوص شیوه های فرزندپروری 36

2-2-1- تاریخچه شیوه های فرزندپروری 36

2-2-2- اهمیت شیوه های فرزندپروری37

2-2-3- کارکرد والدین از دیدگاه نظریه های روان شناختی 38

2-2-4- تعادل والدین- فرزندان39

2-2-5- شخصیت وروابط والدین با فرزندان43

2-2-6- نقش مادردرتربیت فرزندان46

2-2-7- انواع شیوه های فرزندپروری 47

 2-2-7-1- شیوه فرزند پروری مقتدرانه 48

2-2-7-2- شیوه فرزندپروری مستبدانه48

2-2-7-3- شیوه فرزندپروری سهل گیرانه4

2-2-8- عوامل موثر برشیوه های فرزند پروری 50

2-2-8-1- عوامل مربوط به کودک 50

2-2-8-2- عوامل مربوط به والدین وخانواده ها 52

    2-2-8-3- عوامل فرهنگی ومحیطی 54

2-2-9- نظریه های مربوط به شیوه های فرزند پروری 55

2-2-9-1- شیوه های فرزند پروری از دیدگاه شفر 55

2-2-9-2- شیوه های فرزند پروری از دیدگاه مک کوبی ومارتین  56

2-2-9-3- شیوه های فرزند پروری از دیدگاه گورن 56

2-2-10-ارتباط شیوه های فرزند پروری با اختلالات رفتاری – هیجانی کودک 57

2-3- موضع گیری نظری در خصوص اختلالات رفتاری کودکان 58

2-3-1-  تعریف اختلالات رفتاری کودکان با توجه به مفهوم بهنجاری58

2-3-2- ملاک های اختلال رفتاری 59

2-3-3- شیوع اختلالات رفتاری در کودکان 62

2-3-4- سبب شناسی اختلالات رفتاری در کودکان 62

2-3-5-سلامت روان در والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری67

2-3-6-  مشکلات ارتباطی والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری 68

2-3-7- استرس والدینی در والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری 70

2-3-7-1- تشخیص اختلالات رفتاری در کودکان 73

2-3-7-2- مشکلات رفتاری وارتباطی کودکان 73

2-3-7-3- سن کودک 74

2-3-7- 4- مسائل مالی 75

2-3-7-5- واکنش جامعه  75

2-3-7-6- انزوای والدین75

2-3-7-7- ناسازگاری در روابط زناشویی 76

2-3-7-8- مشکلات خواهران وبرادران 76

2-3-8- سازگاری با استرس در والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری 76 

 

 

 

شیوه های پرورش کودک ، در گذر سده ها دگرگون شده است. در سه دهه اول میلادی قرن گذشته، یعنی بین سال های 1910 تا 1930 روش‌های فرزندپروری تا حدود زیادی خشک و خشن بودند. متخصصان تعلیم و تربیت کودکان را به عنوان یک شیء فرض می‌کردند که می‌توان آن ها را به صورت نظام مندی شکل داد و شرطی کرد، و به احساسات و احتیاجات طفل یا والدین و تغییرات اجتماعی و استعدادهای ژنتیکی و یا ویژگی های موقتی کودکان چندان توجهی نمی‌شد.

 

 

 در آن زمان به والدین توصیه می شد که با بغل کردن کودک به هنگام گریه کردن او را لوس نکنند ، طبق برنامه ثابتی به او غذا بدهند (اعم از اینکه گرسنه باشد یا نباشند) و آداب توالت رفتن را در همان سال اول زندگی به او آموزش دهند. این روش کاملا خشک تا حدودی تحت نفوذ مکتب رفتارگرایی بود و هدف والدین این بود که عادت های پسندیده را شکل دهند و از بروز عادات ناپسن جلوگیری کرده یا آن ها را سرکوب کنند (اتکینسون و همکاران، 2006).

 

 

 

در دهه 1940 روند شیوه های فرزند پروری در جهت سهل گیری و انعطاف بیشتر دگرگون شد. در این دهه نظریه فرزند پروری ، زیر نفوذ مکتب روانکاوی قرار گرفت ، مکتبی که در آن بر امنیت عاطفی کودک و زیان های ناشی از کنترل شدید تکانه های طبیعی در کودک و تاثیر محرومیت های سنین پایین بر رفتار های بعدی کودک تاکید داشت. در 1940 علاوه بر نفوذ مکتب روانکاوی فروید، شیوه های تربیتی بر اساس نظریه های بنیامین اسپاک نیز استوار بود. وی معتقد بود والدین باید از شم طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری که هم با نیازهای خود آنان و هم با  نیازهای کودک سازگاری داشت استفاده کنند. این نگرش های آزادگرانه در مورد کودک در سال های 1940 پدیدار شد و با تاثیر مداوم مربیان مترقی مانند جان دیوئی و نوشته های روان شناسان بشر دوستی چون مزلو و کارل راجرز نیروی محرکه بیشتری پیدا کرد (هترینگتون،2008).